اتحاد عامل مهم پیروزی - نبرد دندانقان

 این روزها چند عدد کتاب تهیه کردم (عمدتا تاریخی بودن؛ از اونجایی که به تاریخ علاقه دارم  و هر کتابی را نمیخونم چون سلیقه خاصی دارم ) یکی از این کتابها ، کتاب نبرد دندانقان(نوشته حمدالله صادقی نیا) بود که شرح به قدرت رسیدن سلجوقیان و نابودی تقریبی غزنویان رو نوشته بود .

این واقعیت تاریخی  از اونجا جالب میشه که سلطان محمود (غزنویان) بزرگ طایفه سلجوقی رو که برای غزنویان خطرناک بود  دعوت می کنه و طی ماجراهایی اون رو بی گناه دستگیر و به یکی از زندان های هندوستان منتقل می کنه . سلجوقیان هم از این ماجرا بسیار ناراحت و عصبانی میشن اما چون که نمی تونستن کاری بکنن با سلطان محمود مدارا می کنن و در عین حال تصمیم می گیرند  که چهل نفر از فرمانداهان زبده و جوان سلجوقی در گروه های دو نفری به هندوستان اعذام کنند تا  اسراءیل و همراهانش شاید پیدا شود . همه این چهل جوان مشکلات بسیاری رو یا رو می شن و بسیاری شون در راه در اثر حمله راهزنان ، گرسنگی  ،بی آبی  و...فوت می شدند ولی  بلاخره دو نفر از اون ها جوان های غیور سلجوقی قلعه مورد نظر رو پیدا می کنند . 

به زحمت و با دردسر های فروان به عنوان کارگر استخدام  و وارد قلعه میشن تا بتونن اسراءیل رو پیدا کنند و بلاخره پیدا و کمی و بیش با او ارتباط برقرار می کنند و طرح فرار ریخته را می کشند و موفق به فرار می شوند و بعد از پیچیدن خبر به سرعت فرمانده قلعه به دنبال و تعقیب گریز اونها می پردازه .  مردان سلجوقی وارد جنگل می شوند اما چون که با منطقه آشنایی نداشتند و اسراءیل هم پیر شده بود و زیاد نای راه رفتن نداشت به آن دو جوان گفت که شما بروید و گفته های من را به بزرگان طایفه بگویید و ...

و بعد از اتفاقات بسیار بلاخره  سلجوقیان به فرماندهی سه برادر متحد در برابر سلطان مسعود ( پسر سلطان محمود که فوت کرد ) قرار می گیرند ، سپاه سلطان مسعود حدود صد هزار نفر بود ( هر کس از شنیدن نام سلطان مسعود ترس و هراس تمام وجودش رو می گرفت و سپاه کاملا مجهز و قدرتمندی داشت) که در برابر سپاه حدود بیست هزار نفری (که کاملا متحد  و سرسخت هوای یکدیگر را داشتند) سلجوق به جنگ های بسیار سختی پرداختند  که واقعا خوندنی بود و لذت می بردم از خوندن شجاعت های هر دو سپاه  ! شاید برایتان جالب باشد سپاه سلجوقی با تقسیم شدن به گروه های کوچک و استفاده از تکنیک های  حمله و گریز این سپاه صد هزار نفری رو  پراکنده می کردند و آنقدر ادامه دادند که سلجوقیان بلاخره فاتح این میدان شدند (عین فیلما ولی واقعی ! )

اتفاقات بسیاری افتاد در این جنگ که هر کدوم خواندنی بود اما در یک جا سپاه غزنویان نماز عید فطر می خواندن که گروه های سلجوقی به آنها حمله می کرد و عده ایم هم از این نماز گزاران دفاع می کردند ( مانند نماز عاشورا ولی با تفاوت بسیار بسیار زیاد) به هر حال باید خودتون تجربه کنید خواندن این کتاب را !

یک افسر سلجوق ( چه خوشتیپه ! )